دانشکده علوم ورزشی و تندرستی دانشگاه شهید بهشتینشریه روانشناسی ورزش2676-37292220100421رابطه هوشهیجانی و روشهای مقابله با استرس در دانشجویان ورزشکار0099231FAمحدثه توکلیدانشگاه شمالرحیم رمضانی نژاددانشگاه گیلانمهرعلی همتینژاددانشگاه گیلانحسین عیدیدانشگاه رازی کرمانشاهJournal Article20150518دراین پژوهش، رابطه ابعاد هوشهیجانی و روشهای مقابله با استرس در دانشجویان ورزشکار است. روششناسی: جامعه آماری تحقیق کلیه دانشجویان ورزشکار دانشگاههای استان مازندران (1862نفر) بودند که حداقل یک سال سابقه شرکت در مسابقات قهرمانی استانی را داشتند. از این تعداد،380 نفر بر اساس جدول مورگان و به طور تصافی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند (208 پسر و172 دختر). ابزار پژوهش شامل پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی سیبریاشرینگ (Siberia Sheering) و روشهای مقابله با استرس (CSKA) بود که روایی و پایایی آنها نیز تایید شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون ضریب همبستگی کندال، آزمون t مستقل و آزمون u مان-ویتنی در سطح معنیداری 05/0≥ P استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد بین هوشهیجانی با روش مقابله مساله مدار همبستگی پایین، منفی و معنیداری (08/0- r=، 05/0≥ P) وجود دارد، ولی رابطه هوش هیجانی با روش مقابله شهودی (08/0 r=، 05/0≥ P) و با سبک اجتنابمدار (107/0 r=، 05/0≥ P) پایین، معنیدار و مثبت بود. بین هوش هیجانی و روش مقابله هیجان مدار رابطهای مشاهده نشد همچنین هوشهیجانی مردان بالاتر از زنان بود، ولی در روشهای مقابله با استرس تفاوت معنیداری بین آنها وجود نداشت. بحث و نتیجهگیری: اگرچه هوش هیجانی با روشهای غیرمستقیم مقابله با استرس، رابطه مثبت و معنیداری داشت، اما به نظر میرسد که روشهای مقابله با استرس به سایر ویژگیهای فردی و موقعیتی بیشتر وابسته باشد.https://mbsp.sbu.ac.ir/article_99231_bf22d8bccaf10c4aa017cb211af5576a.pdfدانشکده علوم ورزشی و تندرستی دانشگاه شهید بهشتینشریه روانشناسی ورزش2676-37292220100421تاثیر راهبردهای یادگیری خودتنظیم و غیر خودتنظیم بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت درایو فورهند تنیس روی میز99190FAعلیرضا فارسیدانشگاه شهید بهشتیمهناز مرغزاردانشگاه شهید بهشتیمحمد علی اصلانخانیدانشگاه شهید بهشتیJournal Article20150518هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر راهبردهای یادگیری خودتنظیم و غیر خودتنظیم بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت درایو فورهند تنیس روی میزدردانشجویان دختر مبتدی بود. روششناسی: بدین منظور از بین دانشجویان دختر غیر تربیت بدنی دانشگاه شهید بهشتی 20 نفر (میانگین سنی 1±22) به صورت داوطلب انتخاب شده و براساس نتایج حاصل از پرسشنامه خودتنظیمی به دو گروه همسان تقسیم شدند.گروه خودتنظیم دو جلسه بعد از پیشآزمون، آموزش دستورالعملهای اجرای تکنیک فورهند تنیس روی میز را اجرا کردند و گروه غیر خودتنظیم تنها دستورالعملهای اجرای تکنیک را اجرا میکردند. 150 کوشش تمرینی (15 بلوک 10 کوششی) در هر جلسه اکتساب بود که در مدت 6 جلسه انجام شد. سپس آزمون اکتساب (4 بلوک 10 کوششی) همراه با کارتهای نشانه که محتوی سوالاتی در مورد تحلیل تکلیف، خودثبتی، خودارزیابی، اسنادهای سببی و استنباطهای انطباقی بود به هر دو گروه داده شد. پس از 48 ساعت آزمون یادداری برگزار شد. بعد از آن آزمون انتقال با ایجاد سرعت و جهت های متفاوت در دستگاه توپانداز انجام شد. یافتهها با استفاده از روش آماری تی مستقل تحلیل شد. نتایج مربوط به مهارت درایو فورهند در مرحله اکتساب که دقت و کنترل را بررسی میکرد نشان داد گروه خودتنظیم به طور معناداری از گروه غیر خودتنظیم بهتر است (001/0 P=). همچنین در مرحله یادداری گروه خودتنظیم به طور معناداری از گروه غیر خودتنظیم بهتر بود (001/0 P =). در آزمونهای انتقال نیز، ابتدا با تغییر سرعت و مکان خروج توپ که به صورت تصادفی پرتاب میشد، حاکی از برتری معنادار گروه خودتنظیم نسبت به گروه غیر خودتنظیم بود (001/0 P=). در بخش دوم تحلیل دادههای حاصل از کارتهای نشانه نیز در مرحله اسنادهای سببی تفاوت معنیداری در دو گروه در خرده مقیاسهای تکنیک عمومی، تکنیک خاص و تمرکز دیده شد (001/0P=). همچنین با بررسی میزان فراوانیها مشخص شد که گروه خودتنظیم بیشتر خطاهای خود را به ضعف در تکنیک خاص و گروه غیر خودتنظیم بیشتر خطاهای خود را به کمبود تمرکز اسناد میدادند. در مرحله استنباطهای انطباقی نیز تفاوت معنیدار میان دو گروه در خرده مقیاسهای تکنیک خاص و تمرکز وجود داشت (001/0 P=) که پس از بررسی فراوانی ها مشخص شد که گروه خودتنظیم راهبردی که برای ضربه متعاقب بعدی پس از دو بار خطا انتخاب میکند، بیشتر تکنیک خاص (تصحیح قسمتی از تکنیک مانند ادامه حرکت دست) میباشد در حالی که گروه غیر خودتنظیم راهبرد خود را در جهت بهبود و حفظ تمرکز انتخاب میکردند. نتایج: به طور کلی نتایج تحقیق نشان داد که راهبردهای یادگیری خودتنظیم برتری معناداری را نسبت به یادگیری غیر خودتنظیم در مراحل اکتساب، یادداری و انتقال دارد.https://mbsp.sbu.ac.ir/article_99190_0c248a4ec41e944771c024f08e48cd5e.pdfدانشکده علوم ورزشی و تندرستی دانشگاه شهید بهشتینشریه روانشناسی ورزش2676-37292220100421مقایسه منطق فازی و کلاسیک در آزمون سبکهای شناختی: مطالعه موردی در محیطهای باز و بسته99195FAعلیرضا بهرامیدانشگاه اراکاحمد قطبی ورزنهدانشگاه شهید چمران اهوازمهدی ضرغامیدانشگاه شهید چمران اهوازJournal Article20150518روش انجام هر تحقیق از اهمیت بالایی برخوردار بوده و اگر از روش مناسبی استفاده نشود از قدرت اثبات تحقیق کاسته خواهد شد. با توجه به اختلاف نظرها در مورد تقسیمبندی آزمون گروهی تصاویر پنهان شده، مطالعات پیشین نتوانست تصویر کاملی را از تفاوت و ارتباط بین سبکهای شناختی و عملکرد حرکتی نشان دهد. بنابراین مطالعه حاضر با توجه به عدم قطعیت ناشی از ضعف دانش و ابزار بشری و عدم صراحت مربوط به یک پدیده در منطق فازی به ارائه مدل های فازی سیستم طبقهبندی آزمون گروهی تصاویر پنهان شده پرداخت و در یک مطالعه موردی به مقایسه دقت پرتاب شرکتکنندگان مستقل از زمینه و وابسته به زمینه در محیطهای باز و بسته با رویکرد فازی و کلاسیک پرداخت. در این راستا آزمون گروهی شکلهای نهفته شده بین 320 دانشجوی پسر توزیع گردید و در نهایت براساس نمرات بدست آمده از آزمون، 90 نفر به صورت تصادفی در سه گروه 30 نفری وابسته به زمینه، بیطرف و مستقل از زمینه قرار گرفتند. آزمون در دو شرایط محیطی باز و بسته اجرا گردید (یعنی در هر شرایط 45 نفر). تکلیف شامل پرتاب دارت در هر یک از شرایط بود. در مرحله اکتساب شرکتکنندگان در 5 بلوک 10 کوششی تکلیف پرتاب دارت را انجام دادند. آزمون یادداری شامل یک بلوک 10 کوششی بود که 24 ساعت بعد از مرحله اکتساب انجام شد. بعد از بررسی نرمال بودن دادهها با استفاده از آزمون کلموگروف اسمیرنوف و برابری واریانسها با استفاده از آزمون لون، دادهها به کمک روشهای آماری تحلیل واریانس سه راهه (2×3×5) با اندازهگیری مکرر، تحلیل واریانس 2 راهه (3×2) و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل شد. اگرچه نتایج با رویکرد فازی از لحاظ آماری معنیدار نبود ولی مقایسه میانگینها به تایید نظریه استقلال و وابستگی به زمینه ویتکین و همکاران (1979) در هر دو شرایط محیطی پرداخت. اما نتایج با رویکرد کلاسیک تنها در شرایط محیطی بسته به تایید نظریه استقلال و وابستگی به زمینه ویتکین و همکاران (1979) پرداخت. مدل فازی آزمون گروهی تصاویر پنهان شده به محققان تربیت بدنی و علوم ورزشی این اجازه را میدهد که با درجه عضویتهای متفاوت هر یک از شرکتکنندگان امتیاز واقعی آنها را به دست آورند و ویژگیهای مشترک هر یک از شرکتکنندگان در هر یک از گروهها تقریبا به صفر برسد.https://mbsp.sbu.ac.ir/article_99195_f032ff039b4fc70a4e50cabadd95c576.pdfدانشکده علوم ورزشی و تندرستی دانشگاه شهید بهشتینشریه روانشناسی ورزش2676-37292220100421تاثیر تغییر جهت حرکت با توجه به نیروی گرانش بر استراتژی کنترلی و نرخ بالا رفتن الکترومیوگرافی در حرکات سریع تک مفصله آرنج99202FAمهدی رافعی بروجنیدانشگاه شهید بهشتیعلیرضا فارسیدانشگاه شهید بهشتیبهروز عبدلیدانشگاه شهید بهشتیمحمد علی سنجریدانشگاه علوم پزشکی تهرانJournal Article20150518هدف از اجرای این تحقیق مطالعه تاثیر تغییر جهت حرکت با توجه به نیروی گرانش زمین بر استراتژی کنترلی و نرخ بالا رفتن الکترومیوگرافی در حرکات سریع تک مفصله آرنج بود. روششناسی: پانزده نفر مرد، راست دست که هیچ گونه سابقه بیماری یا آسیب عصبی – حرکتی نداشتند، با میانگین سنی( 8/3± 8/24) در این تحقیق شرکت کردند. از آزمودنیها خواسته شد که حرکت فلکشن آرنج را با حداکثر سرعت با 90 درصد حداکثر دامنه حرکتی مفصل آرنج در هفت جهت مختلف با توجه به نیروی گرانش زمین اجرا کنند. در حین اجرای حرکات الکترومیوگرافی سطحی از عضلات دوسر و سر خارجی سه سر بازویی به عمل آمد. با تقسیم دامنه فعالیت (تفاضل اوج فعالیت از فعالیت حالت استراحت) بر دامنه زمانی فعالیت (تفاضل زمان اوج فعالیت از زمان آغاز به فعالیت عضله) شیب رسیدن به اوج الکترومیوگرافی یا نرخ بالارفتن الکترومیوگرافی (RER) در حرکات مختلف محاسبه شد. با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس درونگروهی با اندازهگیری مکرر نتایج تحلیل شدند (05/0≥ P). نتایج: در نرخ بالارفتن الکترومیوگرافی عضله دوسر بازویی تفاوت معنیداری در جهات مختلف مشاهده نشد. نرخ بالارفتن الکترومیوگرافی بین وضعیت حرکتی صفحه افقی حول محور عمودی با وضعیت حرکتی صفحه سهمی حول محور عرضی (خلاف جهت گرانش) (018/0 =P)، وضعیت حرکتی صفحه سهمی حول محور عرضی (در جهت گرانش) (031/0 =P)، حالت طاق باز (003/0 =P) و وضعیت حرکتی آویزان (014/0 =P) در عضله سه سر بازویی تفاوت معنیداری داشت. نتیجهگیری: جهت حرکت با توجه به نیروی گرانش باعث استفاده همزمان از دو استراتژی کنترلی حساس و غیر حساس به سرعت در عضلات دو سر و سه سر بازویی میشود و تاثیر معنیداری بر نرخ بالارفتن الکترومیوگرافی در عضله سه سر بازویی دارد.https://mbsp.sbu.ac.ir/article_99202_f062b2584fdeb67941c43e100b28b932.pdfدانشکده علوم ورزشی و تندرستی دانشگاه شهید بهشتینشریه روانشناسی ورزش2676-37292220100421تاثیر اضطراب قابل پیشبینی بر میزان نوسان بدن در افراد ورزشکار و غیر ورزشکار99210FAشهین جلالیدانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهرانمینو دخت ملکیاندانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهرانفرهاد طباطبائی قمشهدانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشیامیرسالار جعفرپیشهدانشگاه علوم پزشکی تهرانJournal Article20150518هدف از انجام این تحقیق، تعیین تاثیر اضطراب در موقعیت قابل پیشبینی بر تعادل ایستا در افراد ورزشکار و غیر ورزشکار بود. روششناسی: در این پژوهش 24 نفر ورزشکار (8 زن و 4 مرد) و غیر ورزشکار (8 زن و 4 مرد) به صورت داوطلبانه در دسترس شرکت کردند. جهت ارزیابی تعادل ایستای افراد از دستگاه صفحه نیرو استفاده شد. همچنین به منظور ایجاد اضطراب، صدایی با شدت 80 دسی بل (طبق استاندارد کمیته علمی اتحادیه اروپا) به صورت قابل پیشبینی (موقعیتی که افراد از پخش صدا اطلاع داشتند) در ثانیه سیام پخش و اثر آن بر میزان تعادل افراد ورزشکار و غیر ورزشکار مطالعه شد. تعادل هر دو گروه قبل از ایجاد محرک صوتی، یکسان گزارش شد (میانگین توزیع نقاط مرکز فشار برابر 45/0بود). سطح اضطراب شرکتکنندگان در طول آزمون توسط دستگاه ثبت هدایت الکتریکی پوست اندازه گیری شد. ناحیه نوسان و توزیع مسیر جابجایی مرکز فشار که پارامترهای ارزیابی تعادل هستند نیز در محور x و y اندازهگیری شد. یافتهها: یافتههای پژوهش تفاوت معناداری بین تغییرات نوسان بدن افراد ورزشکار و غیر ورزشکار در اثر اضطراب قابل پیش بینی نشان داد؛ هر چند میزان نوسان هر دو گروه افزایش پیدا کرده بود اما اضطراب پدید آمده موجب افزایش نوسانات بیشتری در افراد غیر ورزشکار شد. نتیجه گیری: بر پایه یافته های پژوهش، اضطراب بر میزان نوسانات بدن تاثیر گذار است. بر اساس یافته های این تحقیق با وجود عدم تفاوت بین میزان تعادل افراد ورزشکار و غیر ورزشکار قبل از ایجاد محرک، میزان کنترل تعادل در افراد ورزشکار در موقعیت قابل پیش بینی بیش از افراد غیر ورزشکار بود. افراد غیرورزشکار در مقابل این تغییر، ناحیه نوسان بزرگتری نشان دادند.https://mbsp.sbu.ac.ir/article_99210_1676a95db71bf56a47889bc17d2b9d08.pdfدانشکده علوم ورزشی و تندرستی دانشگاه شهید بهشتینشریه روانشناسی ورزش2676-37292220100421رابطه خودکارآمدی و عزت نفس با رشد اجتماعی دانشآموزان پسر ورزشکار رشتههای گروهی و غیر ورزشکار99216FAامیر شمسمحمد علی اصلانخانیپروانه شمسی پور دهکردیمحمدرضا قاسمیان مقدمJournal Article20150518هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه خودکارآمدی و عزت نفس با رشد اجتماعی دانشآموزان پسر ورزشکار رشتههای گروهی و غیر ورزشکار بود. روش تحقیق: بدین منظور، 220 پسر دانشآموز شامل 110 پسر ورزشکار از رشتههای گروهی با سابقه 4 سال فعالیت و 110 پسر غیر ورزشکار، از مدارس دبیرستان مناطق 2، 8، 9 و 11 شهر تهران با دامنه سنی 5/1 ± 16 سال به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه ویژگیهای فردی، پرسشنامه خودکارآمدی شرر (پایایی 81/0 تا 85/0)، پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت (پایایی 85/0) و پرسشنامه رشد اجتماعی وایتزمن (پایایی 99/0) بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی نظیر میانگین و انحراف معیار و از آزمونهای t مستقل، همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره بهروش ورود استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که همبستگی عزت نفس با رشد اجتماعی 28/0=r و همبستگی خودکارآمدی با رشد اجتماعی 26/0=r در پسران ورزشکار در سطح 05/0P > معنیدار است. اما همبستگی عزت نفس و خودکارآمدی با رشد اجتماعی در دانشآموزان پسر غیر ورزشکار معنیدار نبود (05/0 Phttps://mbsp.sbu.ac.ir/article_99216_38ed08e7b84b783a0cbb9699b66e1de3.pdfدانشکده علوم ورزشی و تندرستی دانشگاه شهید بهشتینشریه روانشناسی ورزش2676-37292220100421مقایسه اثر فعالیت جسمانی با شدتهای مختلف بر شیوههای توجهی دختران و پسران99224FAجلیل نظامدوستعلیرضا صابری کاخکیJournal Article20150518هدف از این تحقیق مقایسه اثر سه نوع تمرین با شدتهای زیاد، متوسط و سبک بر شیوههای توجهی در پسران و دختران بود. روش تحقیق: 30 نفر از دانشجویان پسر و دختر داوطلب رشته تربیت بدنی با دامنه سنی 25-19 سال به روش تصادفی ساده انتخاب و در این تحقیق شرکت کردند. شرکتکنندگان تمرین را با سه شدت: سبک به مدت 5 دقیقه، متوسط به مدت 5 دقیقه و زیاد (تا رسیدن به واماندگی یا ضربان قلب 186 ضربه در دقیقه) بر روی دوچرخه کارسنج انجام دادند. از شرکتکنندگان خواسته شد در حین فعالیت افکار جاری در ذهنشان را به صورت جمله و عبارت بیان کنند و آزمونگر صدای آنها را ضبط میکرد. پس از انجام آزمون، افکار شرکتکنندگان بر اساس سیستم طبقهبندی افکار شومر به دو دسته گسسته و پیوسته تقسیم شد. دادهها با استفاده از آزمون غیر پارامتریک خی دو تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد با افزایش شدت تکلیف جهت توجه از گسسته به سمت پیوسته در حال تغییر میباشد. در مرحله تمرین سبک، تفاوت بین افکار معنیدار بود و افکار گسسته بیشتر بود (004/0>P). ولی در مرحله تمرین متوسط و زیاد افکار پیوسته به شکل معنیداری شیوه توجهی غالب بود (005/0>P). تنها در مرحله تمرین متوسط در دختران تفاوت معنیدار نبود (05/0https://mbsp.sbu.ac.ir/article_99224_9c98d02375ed16e0e0d2bf042ecfaf71.pdf